در دنیای امروز که فشار کاری و انتظارات سازمانی بهطور مداوم در حال افزایش است، بسیاری از کارکنان—even افراد با عملکرد بالا—در سکوت دچار فرسودگی شغلی هستند. این پدیده جهانی، نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد، بلکه هزینههای پنهان زیادی از جمله ترک کار، کاهش مشارکت، و افزایش مرخصیهای استعلاجی به همراه دارد.
📌 فرسودگی شغلی یک بحران پنهان اما واقعی است.
براساس آمار گالوپ، ۷۶٪ کارکنان گاهی دچار فرسودگی میشوند و ۲۸٪ دائماً با آن مواجهاند. سازمان جهانی بهداشت نیز آن را یک سندروم ناشی از استرس مزمن شغلی معرفی کرده است.
✳️ اما راهکار چیست؟ مربیگری (Coaching) و برنامههای توسعه شغلی.
تحقیقات نشان میدهد سازمانهایی که در مربیگری کارکنان سرمایهگذاری میکنند، شاهد افزایش چشمگیر تابآوری، بهرهوری، اعتماد به نفس، و رضایت شغلی هستند. کارکنان در چنین محیطهایی، تمایل بیشتری به ماندن دارند، روحیه بالاتری دارند و حتی همکارانشان نیز با دیدن این توسعه فردی، انگیزه میگیرند—پدیدهای که به آن "اثر سرریز اجتماعی" میگویند.
✅ مزایای برنامههای مربیگری:
🎯 گامهای اجرای موفق برنامه مربیگری:
سازمانهایی که تابآوری را جدی میگیرند و روی رشد کارکنان خود سرمایهگذاری میکنند، نهتنها محیطی انسانیتر میسازند، بلکه عملکرد پایدارتر، خلاقیت بیشتر و سودآوری بالاتری نیز تجربه خواهند کرد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
▪︎ اهداف و مزایا:
• مدیریت زمان 81%
•راهنمایی شغلی 74%
•مشاوره کسب و کار 74%
•زندگی متعادل تر 62%
•و....
▪︎نتایج مدیریتی:
•بهره وری 53%
•کارگروهی 67%
•رضایت شغلی 61%
•کاهش درگیری 52%
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
راهها و سبکهای متفاوتی برای متقاعدسازی وجود دارد، اما اگر بر اساس تواناییها و ویژگیهای خودمان رویکرد مناسب را استفاده کنیم، درصد موفقیتمان بالاتر میرود. از طرفی ممکن است در یک مذاکره از چند رویکرد در کنار هم استفاده کنیم. در واقع هر فرد بر اساس میزان شهود و تاثیرگذاری که دارد، میتواند مناسبترین سبک را برای خودش انتخاب کند.
🔺 رویکرد منطقی
با رویکرد منطقی شما از حقایق و دادهها برای اثبات ادعای خود استفاده میکنید. اگر توانایی تاثیرگذاریِ بالا و شهود کمی دارید، میتوانید از این رویکرد استفاده کنید. در این روش معمولا شما پیش از مذاکره تحقیق میکنید تا اطلاعاتی که به شما کمک میکنند دیگران را متقاعد کنید، پیدا کنید.
◀️ مثال: شما میخواهید هیات مدیره را متقاعد کنید که خریدن یک شرکت دیگر برای انجام کار بهتر از برونسپاری آن است. با استفاده از دادههای خود نشان میدهید که چرا این کار برای شرکت سودآورتر خواهد بود.
🔺رویکرد احساسی
برای اینکه بتوانید از احساسات به طور موثر در مذاکرات خود استفاده کنید، باید بتوانید عواطف افرادی که با آنها مذاکره میکنید را درک کنید. بنابراین شما نیازمند شهود و بینش زیاد و تاثیرگذاری بالا هستید. استفاده کردن از احساسات برای متقاعدسازی ساده نیست و معمولاً افرادی که توانایی مذاکره و هوش هیجانی بالایی دارند از آن استفاده میکنند.
◀️ مثال: شما نمیتوانید محصول بهتری از رقیب خود عرضه کنید، اما با توجه به اینکه بخشی از سود خود را به خیریه اختصاص میدهید با نشان دادن کارهای خیر پیشین و داستان آنها، مشتری را متقاعد میکنید که از شما خرید کند.
🔺رویکرد چانهزنی
چانهزنی یکی از رایجترین شیوههای مذاکره است. برای یک چانهزنی موثر به توانایی تاثیرگذاری زیادی نیاز ندارید و در عوض به سطح بالایی از بینش و شهود نسبت به طرف مقابل نیاز دارید چرا که استفاده بیموقع از چانه زنی میتواند هزینه بسیاری داشته باشد.
◀️ مثال: شما میخواهید از تامین کننده خود ۲۰ درصد تخفیف بگیرید زمانی که متوجه شدید که آن شرکت به خرید شما نیاز دارد، بیان میکنید که ۳۰ درصد تخفیف میخواهید و پس از مذاکره و چانه زنی ۲۲ درصد تخفیف میگیرید.
🔺رویکرد مصالحه:
مصالحه ضعیفترین رویکرد برای متقاعدسازی به شمار میرود و معمولاً وقتی مذاکرهکنندگان مهارت بالایی ندارند مجبور به استفاده از آن میشوند. در صورتی که نمیتوانید از رویکردهای دیگر استفاده کنید با استفاده از رویکرد مصالحه میتوانید به نزدیکترین نتیجه دلخواهتان دست پیدا کنید.
◀️ مثال: چند ماه است سخت کار کردهاید و فکر میکنید ممکن است نتوانید مدیرتان را متقاعد کنید. پس خود را آماده کردید تا افزایش حقوق کمتر را در ازای مزایای بیشتر قبول کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رابرت دانهام با توجه تجارب خود و مشاهده رفتار سایر مدیران ارشد اجرایی، ۱۳ اشتباه فاحش را شناسایی کرده است که معتقد است این اشتباهات مخصوص مدیران صنایع و شرکت های خاص نیست بلکه در تمام صنایع وجود دارد.
به سخنان کارکنان خود توجه نمیکنند، بلکه فقط با آنها صحبت میکنند. نتیجه این شیوه فقدان تعهد، وفاداری و احساس تعلق و نیز افزایش انزجار و دلسردی کارکنان است.
اگر نتوانید کارکنانی پرورش دهید که در مواقع لازم بتوانند پاسخ منفی دهند، به جای یک استراتژی موفقیت آمیز، با کار بیش از حد، دستاورد اندک، نارضایتی مشتری و «قهرمانانی مرده» دست به گریبان خواهد بود.
آمار و ارقام فقط نتیجه فرعی تصمیمات شما است. انجام اقداماتی به منظور تغییر اعداد، بدون توجه به عوامل پدید آورنده این اعداد (از جمله پیشنهادهای ارزشمند، اجرای عدالت، رضایت مخاطبان و انگیزه و اشتیاق کارکنان) و نیز بدون توجه به مدیریت این عوامل، در نهایت نتایجی مخرب دارد.
توافقهای مبهم و فقدان استانداردی روشن برای ایجاد و پذیرش تعهد و مدیریت آن، به اتلاف نیرو و کنارهگیری کارکنان میانجامد. همچنان که پرهیز از پذیرش تعهد و مسئولیتی روشن نیز همین نتایج را در پی خواهد داشت.
انجام وظیفه بدون توجه به واکنش مخاطبان طرحها و برنامهها به آنچه انجام شده و چگونگی انجام آن، رضایت مخاطبان را سلب میکند.
گفتوگوی صادقانه و مستقیم، یک مهارت ارزشمند است که انجام آن مستلزم مقداری جرأت و شهامت است. مدیران ارشد باید یاد بگیرند که زمینههای ارائه بازخورد مستقیم و به موقع عملکرد را فراهم کنند.
تیمها تنها گروههایی از افراد نیستند که با هم کار میکنند، مهارتهای ایجاد تیمهای واقعی با عملکردی مطمئن و اثربخش، باید آموخته شوند و واقعیت این است که کمتر کسی از این مهارتها برخوردار است.
مدیریت اثربخش مستلزم دامنهای از مهارتهاست و اغلب مدیران همه مهارتها و تواناییهای لازم را ندارند. کلیدیترین این تواناییها عبارت است از تیمسازی، توانایی ایجاد تعهد، توانایی شنیدن، مدیریت روحیه، مبارزه و غلبه بر کاستیها، مدیریت رضایت مشتری، برنامهریزی اثربخش، اصول اخلاقی معین، حضور و موجودیت و منفعل نبودن.
احساس تعلق و تعالی در افرادی که صرفاً فرمان پذیرند، دیده نمیشود و معمولاً دستور دادن به امتناعی همراه با آزردگی میانجامد. در واقع آنچه که در پی آن هستیم، احساس تعلق به سازمان، غرور و دلبستگی است و اینها وقتی ایجاد میشود که فرد نسبت به آنچه انجام میدهد، متعهد باشد.
اعتماد احساسی مبهم برخاسته از سوابق قبلی نیست. ایجاد اعتماد، بازسازی و حفظ اعتماد موجود، مهارتهای ارزشمندی است که کمتر در رفتار مدیران مشاهده میشود و باید آموخته شود.
یک هدف کمی یا بیانیه چشمانداز، فقط بخشهایی از یک برنامه کاری است. برنامه کاری مستلزم یک استراتژی روشن، ارزش و اهمیت کافی برای مخاطبان و تیمی آماده و توانمند برای اجرا است.
شدت عمل به دستور دادن منتهی میشود، نه جلب احترام و تعهد دیگران. شدت عمل، قدرت و نشاط سازمان را نابود میکند و کارکنان را ضعیف و شکست خورده رها میسازد.
ما باید یاد بگیریم که از اشتباهات، موفقیتها و تجاربمان بیاموزیم. ما باید یاد بگیریم که چگونه از دیگران بیاموزیم، بویژه از آنها که ریسک کردهاند و موفقیت و شکست را تجربه کردهاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سایمون سینک، در کتاب مشهور خود با عنوان رهبران آخر غذا میخورند، به تبیین ویژگیهای شخصیتی و رفتاری رهبران بزرگ پرداخته است.
۱. رهبران بی محابا به پیشواز ناشناختهها و مخاطرات میروند.
۲. رهبران به خاطر حمایت از ما و رهنمون ساختنمان به آیندهای بهتر، از منافع شخصی خود میگذرند و هیچگاه اموال ما را فدای داشتههای خود نمیکنند.
۳. عملکرد رهبران، انگیزه رویاپردازی، یادگیری، رشد و ترقی را در ما افزایش میدهد.
۴. رهبران، شرکتها را به مکانی که همه مایل به کار در آن باشند، تبدیل میکنند، محیطی که ما حس کنیم در آن میتوانیم صادقانه ابراز وجود کنیم، به رسمیت شناخته شویم، به خاطر پیشرفتمان تشویق شویم و هنگام برگشتن از سرِ کار، سرشار از احساس امنیت، احساس موفقیت و احساس قدردانی باشیم.
۵. رهبران همانند والدین، خود را مسئول ارزشمندسازی زندگی ما میدانند.
۶. رهبران از سطحِ من، به سطحِ ما رسیدهاند.
۷. رهبران با بیان واقعیتها، اعتمادمان را جلب میکنند.
۸. رهبران، ما را از خود برتر میشمارند و به همین دلیل است که به جای جنگیدن با ما سرِ غذا، داوطلبانه کنار میایستند و میگذارند ما زودتر غذا بخوریم.
۹. رهبران برای روحِ قوانین، بیشتر از خودِ قوانین ارزش قائلند و میدانند حتی کجا باید مجوز نقضِ قانون را به ما بدهند.
۱۰. رهبران، پشت درهای بسته کار نمیکنند، آنها در راهروهای سازمان قدم میزنند و زمانی را صرف میکنند تا با ما در ارتباط باشند.
۱۱. رهبران جوری در کنار ما زیستهاند که کمک و خدمت به آنها، مایه افتخار و سربلندی برای ماست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیر عاملانی که همه گزینههای ممکن را پیش روی خود نگاه میدارند، معمولا هیچکدام را اجرا نخواهند کرد. بنگاههایی که همه قسمتهای بازار را هدف میگیرند، معمولا دستآخر به هیچکدام دست نمییابند. فروشندهای که همه معاملهها را تعقیب میکند، در انتها هیچ معاملهای را جوش نخواهد داد.
ما گرفتار یک اجبار وسواسی برای برداشتن هر تعداد هندوانه ممکن با یک دست هستیم و سوار هیچ کاری نیستیم؛ ولی گزینهها را پیش رویمان باز نگه می داریم. این موضوع به راحتی میتواند به قیمت موفقیتمان تمام شود. باید یاد بگیریم که درها را ببندیم.
یک استراتژی کسبوکار در درجه اول بیانیهای است برای چیزهایی که نباید مشغولشان شویم.
یک استراتژی مشابه برای زندگیتان قرار دهید:
چیزهایی را که نباید در زندگی دنبال کنید، روی کاغذ بیاورید. به عبارت دیگر به یک تصمیم حسابشده برای آزاد کردن برخی امکانات برسید و هر وقت گزینهای مطرح شد آن را با فهرست آنچه که نباید سراغشان بروید و درگیرشان شوید بسنجید.
این کار نه تنها شما را از به دردسر افتادن حفظ میکند، بلکه کلی از زمانتان را برای اندیشیدن آزاد خواهد کرد.
یک بار این فکر سخت را به سرانجام برسانید و بعد به جای آنکه هر بار که دری گشودهشد، بنشینید و ذهنتان را مشغول کنید، فقط به این لیست مراجعه کنید.
بسیاری از دروازهها ارزش وارد شدن را ندارند، حتی وقتی که دستگیرههای درشان بهراحتی بچرخد و باز شود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
"Why great leaders take humor seriously?"
شوخ طبعی، یک مهارت قابل آموزش و یکی از نادیده گرفته شده ترین داراییها در محل کار است.
رهبرانی با حس شوخ طبعی 27% انگیزه بیشتری دارند. تیم های آن ها به هم پیوسته تر و خلاق تر هستند.
همچنین طنز و شوخ طبعی باعث افزایش فروش سازمان می شود.
شوخطبعی باعث کوتاه تر شدن مسیر ارتباطات نیز می شود. بنابراین وقتی دو فرد غریبه قبل از مکالمه یک شوخطبعی را به اشتراک می گذارند، در نهایت اطلاعات شخصی بیشتری را فاش می کنند و احساس صمیمیت بیشتری می کنند.
یکی از مهمترین ویژگی هایی که باعث اعتماد به یک رهبر میشود این است که مثل یک فرد معمولی صحبت کند و شوخطبع باشد و خودش را بهترین فرد سازمان نداند. ما می توانیم کارهای جدی انجام دهیم بدون اینکه خودمان را خیلی جدی بگیریم، و در واقع اغلب می توانیم آنها را بهتر و زیباتر انجام دهیم. با هم خندیدن در محل کار باعث میشود که احساس کنیم بیشتر به هم متصل هستیم و مغز ما را با هورمون های مرتبط با عشق پر می کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شاید تصور کنید بهترین مدیران افرادی هستند که چندان درگیر جزئیات کارها نمیشوند و بیشتر بر روی سطوح بالاتر مدیریتی و رهبری آنها تمرکز میکنند. با این حال، اطلاعات به دست آمده از یک تحقیق معتبر، تصویر متفاوتی ارائه میدهد. حضور رهبران در شرکتهای بزرگ و صنایع مهم پررنگتر است، در حالی که مدیران بیشتر در شرکت های کوچکتر و سادهتر فعالیت میکنند. بسیاری از مدیران شرکتهای کوچک بنا بر آمار عملکرد موفقی دارند.
این مشاهدات ما را به سمت فرضیه ای می برد که بر اساس آن تفاوتی که بین عملکرد شرکتها مشاهده میکنیم ناشی از میزان تناسب اندازه سازمان و نوع مدیری است که بر آن مدیریت میکند. برخی شرکت ها نیاز به مدیران میدانی دارند و برخی نیاز به رهبرانی که نگاه کلان و هدفمند دارند. از آنجا که تعداد “مدیران” بسیار بیشتر از “رهبران” است، در برخی موارد مشاهده میکنیم که شرکت های بزرگ یک “مدیر” را برای رهبری خود بر میگزینند که این کار به نتایج منفی منتهی خواهد شد.
در تایید این نظریه الگوهای اطلاعاتی به ما نشان می دهد که در مکان هایی که بازار کار مدیران عامل پر نقصتر است بیشتر مشاهده میکنیم که “مدیران” بیشتری بر جایگاه “رهبران” تکیه میزنند.
مدیرانی که برای سازمان چشم انداز مشخص میکنند، عملکردهای اساسی سازمان را تعریف میکنند و ارتباطات موثری با مدیران برقرار میکنند، در مجموع میتوانند تاثیر معنی داری بر روی عملکرد شرکت بگذارند، به شرط آنکه آن شرکت از مشخصات لازم برای فعالیت چنین مدیری برخوردار باشد. در نتیجه مهمتر از انتخاب یک نوع مدیر بخصوص، در نظر گرفتن مشخصات سازمان و انتخاب مدیر متناسب با آن نوع سازمان است.
منبع: hbr.org
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با تمام تغییراتی که در دنیای کسب و کار اتفاق می افتد، مدیریت تغییر به یکی از مهم ترین کارکردهای تجاری تبدیل شده است. برخی از متداولترین نمونههایی که مدیریت تغییر برای اجرای موفقیتآمیز تغییرات در سازمانها ضروری است عبارتند از:
مقاومت در برابر تغییر را می توان به عنوان هر مانعی که مانعی برای اجرای تغییر می شود تعریف کرد. منبع مقاومت اغلب افراد یا گروهها هستند، اما همچنین میتوانند سیستمها یا فرآیندهایی باشند که منسوخ شدهاند یا با شرایط فعلی تجاری سازگار نیستند. در مدل مدیریت تغییر، همه تغییرات از وضعیت فعلی، از طریق یک مرحله انتقال، و به وضعیت بهبود مطلوب حرکت میکنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from هــوش یــــار | تصمیم سازی با GenAI
در دنیای رقابتی امروز، بیتوجهی به هوش مصنوعی میتواند هزینهای سنگین برای مدیران و سازمانها در پی داشته باشد. شرکتهای پیشرو جهانی، مانند گوگل، آمازون و اوبر، مدتهاست که هوش مصنوعی را در قلب تصمیمگیریها و فرآیندهای روزمره خود جای دادهاند. این شرکتها با بهرهگیری از مفهومی نو به نام «کارخانه هوش مصنوعی»، موفق به تسریع عملیات، افزایش دقت تصمیمگیری و ارائه خدمات شخصیسازیشده به مشتریان شدهاند.
کارخانه هوش مصنوعی به مجموعهای منسجم از زیرساختها، الگوریتمها و فرآیندها گفته میشود که دادههای خام داخلی و خارجی را به بینشهای عملیاتی و کاربردی تبدیل میکند. این کارخانه سه کارکرد اصلی دارد:
💡 برای تحقق این کارکردها، یک کارخانه هوش مصنوعی شامل چهار بخش کلیدی است:
سیستمی برای جمعآوری، پالایش، و ایمنسازی دادهها که بستری مناسب برای تحلیلهای هوش مصنوعی فراهم میکند. برای نمونه، آمازون با استفاده از این بخش رفتار خرید مشتریان را تحلیل و پیشنهادات دقیقی ارائه میدهد.
دادهها بدون الگوریتمهای هوشمند کاربردی نخواهند داشت. الگوریتمهای یادگیری ماشین در شرکتهایی مانند تسلا، دادههای حسگرها را تحلیل کرده و امکان تصمیمگیری لحظهای برای خودروهای خودران را فراهم میسازند.
این بخش شامل نرمافزارها، شبکهها و ابزارهایی است که مانند ستون فقرات کارخانه عمل کرده و از پردازش دادهها و اجرای مدلها پشتیبانی میکند. مثال بارز آن، تحول زیرساختی نتفلیکس برای بهبود کیفیت پیشنهاد محتوا به کاربران است.
محیطی برای تست، اصلاح و بهینهسازی مدلهای هوش مصنوعی. این فضا امکان بررسی فرضیهها، نوآوری و اعتبارسنجی الگوریتمها را فراهم میسازد.
هوش مصنوعی دیگر یک گزینه نیست؛ بلکه یک ضرورت برای بقا و رشد سازمانهاست. ساخت یک کارخانه هوش مصنوعی، گامی راهبردی در مسیر دیجیتالیشدن، رقابتپذیری و تحول کسبوکارهاست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مدرسه کسب و کار آریانا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ده تصمیم مدیریتی که به فرهنگ سازمانی آسیب می زند و موجب ترک سازمان توسط کارکنان می شود، عبارتند از:
1️⃣ تصمیم به رتبه بندی و امتیازدهی کارکنان خود، یکی در مقابل دیگری
2️⃣ تصمیم به اجرای بازخور 360 درجه که کارکنان را تشویق ( یا حتی وادار) به بازخورد ناشناس به یکدیگر می کند.
3️⃣ درخواست از کارکنانی که می خواهند در داخل سازمان جابجایی شغلی داشته باشند ، برای کسب اجازه از مدیر فعلی خود
4️⃣ درخواست از کارکنان برای ارائه دلیل مستند ( مانند اطلاعیه فوت هنگام فوت یکی از اعضای خانواده شان، جهت ارائه مرخصی)
5️⃣ تصمیم به محاسبه هر غیبت کوچک از کار، در برابر کارکنان
6️⃣تصمیم به ثبت و یادداشت تخلفات، بجای توانمندسازی و شناخت موفقیت های کارکنان
7️⃣ تصمیم به پر کردن پست سازمانی خالی با استخدام های خارج از سازمان، زمانیکه افراد مناسبی در حال حاضر در داخل سازمان وجود دارند.
8️⃣ تصمیم به اینکه مدیریت سرمایه انسانی بجای تیم حل مساله و فرهنگ ساز ، به یک تیم اجرای قانون تبدیل شود.
9️⃣ تصمیم به استخدام افراد با حقوق کمتر از نرخ بازار برای پست سازمانی مربوطه، به دلیل صرفه جویی در هزینه ها
🔟 تصمیم به اداره سازمان بوسیله مطالعه تئوریها، بجای گوش دادن به کارکنان شایسته ای که استخدام شده اند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸مدیریت یک کارمند بینظم یک تجربه دیوانهکننده است. چطور میتوانیم به کارمندی که ذهنش آشفته و برنامههایش قاطی و درهم و برهم است کمک کنیم که رویهاش را تغییر دهد؟ چطور به او گوشزد کنیم که حواسش به جلسات، مناسبتها و ایمیلها باشد؟ و آیا اصلا امکانش هست که به کسی که ذاتا تمایل به بینظمی دارد کمک کنیم؟
🔸«الیزابت گریس ساندرز»، نویسنده کتاب «چطور زمان خود را مثل پول سرمایهگذاری کنیم» در این باره میگوید: «وقتی با یک آدم بینظم سر و کار دارید، مطمئن نیستید آیا قرار است دسته گل به آب بدهد یا کارش را به موقع انجام دهد و همین شما را عصبی میکند.» شاید درکش برایتان سخت باشد که چطور بعضی از آدمها به این سبک عادت دارند.
🔸«لیندا هیل»، استاد مدرسه کسب وکار هاروارد معتقد است که هدف شما باید این باشد: توضیح اینکه «تیم به چه چیزهایی نیاز دارد» و «شما بهعنوان رئیس برای آنکه بازدهی داشته باشید به چه چیزهایی نیاز دارید.»
در اینجا چند استراتژی را با هم مرور میکنیم.
▪️ابعاد مشکل را بررسی کنید
هیل توصیه میکند که علت و تاثیرات بینظمی کارمندتان را بررسی کنید. ابتدا ببینید نشانههایش چیست؟ آیا وقتی به اتاقش میروید، کوهی از کاغذ روی هم تلنبار شده؟ آیا از کارهایش عقب است؟ آیا دیر به جلسهها میرسد؟ سپس از خودتان بپرسید: «آیا رویکرد این کارمند، صرفا یک تفاوت در سبک کار کردن است یا دارد آسیب میزند؟»
هیل میگوید: «اگر کارمند شما بینظم، اما در عین حال قابل اعتماد است، لازم نیست اقدامی کنید.» ساندرز هم با او موافق است: «ببینید کدام مسائل قابل مذاکره هستند و از کدام مسائل میتوانید چشمپوشی کنید.»
▪️همدلی کنید
سپس باید ریشه آن رفتار را پیدا کنید. آیا کارمندتان همیشه اینجوری بوده؟ یا بهتازگی این رفتار را از خودش نشان میدهد؟ شاید دچار اختلال «کمتوجهی- بیشفعالی» (ADHD) است یا مشکل دیگری دارد که منظم بودن را برایش تبدیل به یک چالش کرده است.
حداقل این را به خودتان بقبولانید که نظم یک مهارت است که هر کسی آن را ندارد. شاید منظم بودن برای شما مثل آب خوردن باشد اما برای بعضیها سخت است.
▪️با کارمندتان صحبت کنید
ساندرز میگوید اگر گرایشهای کارمندتان به بازدهی تیم لطمه میزند، باید یک چیزی بگویید. به او کمک کنید که پیامدهای بینظمیاش را ببیند و درک کند. شاید به خاطر تاخیر او در انجام کارها، شرکت مجبور شود هزینه بدهد. شاید رفتار او در آینده برای بقیه دردسرساز شود. یا در مشتریان ذهنیت بد ایجاد کند. با او درباره راههای حل مشکل صحبت کنید.
▪️روشهای موثر را به اشتراک بگذارید
ساندرز میگوید سیستمها و روشهای خود را برایش توضیح دهید. بگویید که خودتان چطور کارها را پیگیری و به خود یادآوری میکنید. این میتواند شامل «لیست کارها، بایگانی، نامگذاری فایلها و بازنگری پروژه» باشد. شاید برای شما، اینها ساده باشند اما ممکن است او هرگز به این کارها حتی فکر نکرده باشد.
ساندرز در ادامه میگوید: «اشتراکگذاری خوب است اما نباید حالت دستوری پیدا کند. مغز آدمها با هم فرق دارد (از نظر نحوه فکر کردن و یادگیری، واکنش و...) پس باید به آنها فضایی برای مانور بدهید که اگر خواستند کارها را به روش خودشان انجام دهند.»
▪️توصیههای کاری ارائه دهید
ساندرز پیشنهاد میکند که به جای بازخواست او، از درِ خیرخواهی وارد شوید. بگویید که صلاح او را میخواهید. بگویید که اصلاح رفتارش در یک زمینه خاص چقدر به نفعش است. در این صورت او تمایل بیشتری به تغییر رفتار خواهد داشت.
هیل میگوید: «به او یادآوری کنید که اگر نظم را رعایت کند، ذهنیت دیگران دربارهاش بهتر خواهد شد.» حتی اگر خودش به این روش عادت دارد و میتواند کارش را انجام دهد، شاید بقیه همکارها از هرج و مرج خوششان نیاید.
▪️تقسیم کارها به خرده وظایف
هیل میگوید یکی از ویژگیهای مشترک کارمندان بینظم، ناتوانی در تخصیص زمان است. آنها نمیتوانند کارها را اولویتبندی کنند چون نمیدانند از کجا شروع کنند. ساندرز میگوید: «اگر کارمند شما هم همین مشکل را دارد، به او کمک کنید که کارها را به وظایف کوچکتر تقسیم کند.»
▪️صبور باشید
و در آخر، این را بدانید که این مشکل یکشبه حل نمیشود. ساندرز میگوید: «خیلیها را دیدهام که در این زمینه اصلاح شدهاند اما این سخت و زمانبر است.» به او بیاحترامی نکنید، به خصوص اگر میبینید دارد تلاش میکند. در عوض، تلاشهایش را ببینید و موفقیتهایش را جشن بگیرید.
✏️منبع: HBR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیران باید محکم و ثابت قدم باشند و مسوولیتپذیری را در افراد بالا ببرند اما در عین حال، آنها باید بدانند برای ساختن آیندهای روشنتر چه زمان اشتباهات گذشته افراد را ببخشند. یکی از شجاعانهترین رفتارها در مدیریت افراد رها شدن از وسوسه انتقام از کسانی است که در جبهه مخالف قرار دارند یا آنها که در مقابل قدرت مدیر مقاومت میکنند.
مدیران بزرگ به جای امتیاز گیری، رفتارهای مصالحهجویانهای از خود نشان میدهند که زخمها را التیام بخشد و به رشد کسبوکار کمک کند. این کار برای جلوگیری از تبدیل شدن تنش به یک شورش غیرقابل کنترل توسط کسانی که فقط به انتقام فکر میکنند، ضروری است. یکی از نمونههای بارز در این زمینه نلسون ماندلا است که شهرت او برای بخشش مخالفانش زبانزد خاص و عام است. بعد از پایان دوره آپارتاید و افزایش افتراق نژادی، ماندلا اولین رییسجمهور آفریقای جنوبی شد که طی یک انتخابات دموکراتیک به قدرت رسید. بعضیها در حزب سیاسی او آشکارا خواستار انتقام از اعضای رژیم قبلی یا احتمالا همه سفیدپوستانی بودند که در گذشته صاحب امتیاز بودهاند، اما ماندلا برای جلوگیری از خشونت و همچنین جهت ایجاد ثبات و اتحاد ملل و جذب سرمایهگذاری اقتصادی، یک کابینه یکپارچه نژادی تشکیل داد، همسر یکی از بلندپایهترین رهبران آپارتاید که کشته شده بود را ملاقات کرد و کمیسیون حقیقت و آشتی تشکیل داد تا به این وسیله بتواند به شفاف سازی فضا بپردازد و حرکت رو به جلو ایجاد شود.
بخشش میتواند هزینه بر باشد، مثل بخشش مقادیر زیادی از بدهی کشورهایی مثل یونان در جهت کمک به ایجاد ثبات برای بازگرداندن رشد اقتصادی به منطقه اروپا. گاهی اوقات بخشش میتواند به معنای سرمایهگذاری در گروههایی باشد که کار منفی انجام دادهاند، اما اتخاذ یک سیاست متضاد میتواند در برخی موارد بسیار موثر باشد. عصبانیت و سرزنش، احساسات مخربی هستند که انرژی افراد را در جهت تخریب سوق میدهند نه در جهت خلق موضوعات جدید. بهعنوان مثال، افرادی که میخواهند ازدواج خود را حفظ کنند باید میل به آزردن همسر خود را آنگونه که از طرف او آزرده شدهاند کنار بگذارند و سیاست آشتیجویانه اتخاذ کنند. آنها که انگیزه اصلی شان در زندگی امتیاز گرفتن و استفاده از امتیازاتشان بوده است (یعنی تخریب به جای ساختن) در تاریخ در جایگاه نامناسبی قرار گرفتهاند. میراث آنها هرگز ساختن نبوده است بلکه ویرانی به بار آوردند. از هر دسته و هر گروه، در هر جایگاه و هر مقام، آنچه ارزش یادآوری دارد چنین است: انتقام گرفتن میتواند کشورها، شرکتها و روابط را نابود کند. اما بخشش میتواند آنها را از نو بسازد.
منبع: HBR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from هشتگ تبلیغ تخصصی
مدیریت و اشتراکگذاری فایلهای سازمانی با آرواندرایو
🗂 آرواندرایو سرویس ابری جدید آروانکلاد است که با هدف پاسخگویی به نیازهای حرفهای تیمها و سازمانها طراحی شده است؛ از سازمانهای متوسط و بزرگ گرفته تا آژانسهای دیجیتال و تیمهای فناوری اطلاعات.
✅ امکانات زیر، آرواندرایو را به ابزاری مناسب برای ذخیرهسازی، مدیریت و اشتراکگذاری فایلها تبدیل میکند:
🔹 مدیریت پیشرفتهی سطوح دسترسی و مجوزها
🔹 ویرایش آنلاین فایلها و نسخهبندی خودکار
🔹 اشتراکگذاری آسان با لینک اختصاصی
🔹 سازگار با ساختار تیمی سازمانها
🔗 همین حالا رایگان استفاده از آرواندرایو را شروع کنید:
🌐 r1c.ir/ou1ie
☁️ @Arvancloud
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هیچ کس نمیخواهد که مدیر یا سرپرست بدی باشد؛ اما برخی از مدیران بااستعداد ممکن است که در زمان رهبری تیم به افرادی جزئینگر (Micromanager) تبدیل شوند. گاهی اوقات مدیران متوجه این اشتباه نمیشوند و در نتیجه نیروی انسانی و قدرت رهبری خود را از دست میدهند. به علاوه با این کار، بهرهوری تیم نیز کاهش مییابد.
آیا شما نگران این هستید که از نظر دیگران یک مدیر جزئینگر باشید؟ اگر چنین عادتی دارید، چگونه میتوانید در برابر تمایلات مدیریت جزئینگر خود مقابله کنید و برای همیشه از شر آن خلاص شوید؟ ۳ راهکار زیر را دنبال کرده تا به تیم خود ثابت کنید که عادت مدیریت جزئینگر خود را از بین بردهاید.
◾️ از پیگیری مداوم دست بکشید
شاید شما با خود فکر کنید که پیگیری مداوم یک پروژه، کار بسیار مفیدی است؛ اما کارمندانتان به احتمال زیاد نظری متفاوت خواهند داشت. قبول کنید که این کار بعضی مواقع آزاردهنده است. به کارمندان فرصت بدهید تا خودشان به شما مراجعه کنند.
یک روش مناسب برای اینکه کارمندانتان به شما مراجعه کنند، برنامهریزی منظم برای تشکیل جلسات است تا اعضای تیم، میزان پیشرفت پروژههای جاری را گزارش دهند.
◾️به تخصص تیم خود اعتماد کنید
آیا دائماً به طراح خود میگویید که در پروژههای مختلف از چه رنگهایی استفاده کند؛ در حالی که تجربه کافی در طراحی ندارید؟ آیا تاکنون پیش آمده است که به تبلیغنویس (Copywriter) خود بگویید که مدل نوشتن و دستور ویرایش او را قبول ندارید؛ چون معتقدید که شیوههای بهتر از این نیز وجود دارند؟
اگر پاسختان به یک یا هر دوی این سؤالها مثبت است، پس بدانید که شما به اعضای تیم خود آزادی عمل مناسب نمیدهید تا بتوانند از تخصصشان به درستی استفاده کنند. شاید شما بخواهید که به عنوان یک رئیس، مدیریت جزئینگر خود را توجیه کنید؛ چرا که معتقدید همه اعضا باید جوابگوی شما باشند؛ اما این طور نیست. وظیفه شما به عنوان یک رئیس، شناسایی بهترین ایدههاست؛ نه صرفاً آگاهی از آنها.
◾️بیشتر از آنچه میتوانید کارها را واگذار کنید
شما به عنوان یک مدیر اجرایی برای فروش و موفقیت بیشتر، اهداف مالی برای خود تعریف میکنید. به همین دلیل وقتی که یک کار مهم پیش میآید ممکن است که به ضربالمثل «اگر میخواهی کاری درست انجام شود، خودت انجامش بده» تمایل پیدا کنید. در واقع به جای محول کردن یک پروژه مهم به یک تازهکار، خود را متقاعد میکنید که برای او بهتر است تا با تماشا کردن یاد بگیرد و کاری انجام ندهد. این روش خوبی برای آینده تیم یا از بین بردن عادت مدیریت جزئینگر نیست. ه کارمندان خود اجازه دهید که کارهای مشکلتری را بر عهده بگیرند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانون تبلیغاتی کسب وکار
🔰 بازار امروز با ذهنیت دیروز قابل فتح نیست!
🎓 شروع ثبتنام دوره جامع بازاریابی
با تدریس اساتید برجسته، محتوای کاملاً کاربردی و مدرک معتبر
📆 شروع دوره: ۱۱ خرداد | 🕔 ساعت : ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
📍محل برگزاری موسسه آموزش عالی بهار
🎁 مشاوره تخصصی رایگان + ظرفیت محدود
📌 فرصتی برای یادگیری واقعی، نه فقط تئوری!
📝 اطلاعات بیشتر و ثبتنام:
https://tonl.ir/WvlOH
🔗 www.bahar.ac.ir
☎️ ۰۲۱-۸۸۷۳۰۱۸۴
✔️ @Baharbusinessschool
🎓 شروع ثبتنام دوره جامع بازاریابی
با تدریس اساتید برجسته، محتوای کاملاً کاربردی و مدرک معتبر
📆 شروع دوره: ۱۱ خرداد | 🕔 ساعت : ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
📍محل برگزاری موسسه آموزش عالی بهار
🎁 مشاوره تخصصی رایگان + ظرفیت محدود
📌 فرصتی برای یادگیری واقعی، نه فقط تئوری!
📝 اطلاعات بیشتر و ثبتنام:
https://tonl.ir/WvlOH
🔗 www.bahar.ac.ir
☎️ ۰۲۱-۸۸۷۳۰۱۸۴
✔️ @Baharbusinessschool
در مقاله ای در هاروارد بیزنس ریویو گفته شده است که حتی در محیط های کاری پرفشار هم برای خود کارکنان و هم برای مدیران آنها بهتر است که افراد فقط هویت کاری نداشته باشند و کار را آنقدر بزرگ تعریف نکنیم که جای دیگر جنبه های زندگی را هم بگیرد.
بسیاری سازمان ها کارمند ایده ال را کسی می دانند که زندگی اش را وقت کارش کرده باشد، چیزی که در بعضی شغل ها شاید تا حدی اجتناب ناپذیر به نظر برسد.
با این حال باید دانست، کارمندان شما فقط کارمند نیستند، بلکه هویت های دیگری مانند قهرمان ورزشی، هنرمند، نقش پدر و مادری و مانند آن هم می توانند داشته باشند. کارکنان در تفکیک زندگی شخصی و کاریشان به روشهای مختلفی عمل می کنند، برخی همه چیزشان را در کار تعریف می کنند و کسانی هم چنین نمی کنند.
نتایج پژوهش ها نشان می دهد با آزاد گذاشتن کارکنان و پذیرش این هویت های مختلف، خود سازمان ها نیز بهره مند می شوند و می توانند از این منابع ارزشمند خود بهتر استفاده کنند.
در اینجا توصیه شده است نه تنها این تنوع را بپذیرید و کارمندان خود را فقط کارمند نبینید، بلکه گاهی حتی به صورت رسمی آنها را وادار کنید به جنبه های دیگر زندگی شان هم برسند(اگر می بینید کارمندتان زیاد درگیر کارش شده است، گاهی او را به مرخصی اجباری بفرستید، این بیشتر به نفع شماست)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from خانه مذاکره
🔸 مهارت کدخوانی در مذاکره به شما این امکان را میدهد تا فراتر از کلمات، به عمق نیتها، احساسات و مواضع واقعی طرف مقابل پی ببرید. با درک لحن صدا، زبان بدن و انتخاب کلمات مناسب، میتوانید اطلاعات ارزشمندی درباره نگرانیها و انگیزههای طرف مقابل کسب کنید.
🎯 این دوره برای مدیران، مذاکرهکنندگان سازمانی و صاحبان کسب و کار طراحی شده است تا با تسلط بر کدخوانی از رفتارهای کلامی و غیر کلامی افراد، واکنشهای مناسبتری نشان دهند، سوءتفاهمها را کاهش دهند و استراتژیهای مؤثرتری را به کار بگیرند.
📈 در دنیای کسبوکار امروز، که رقابت و پیچیدگیها افزایش یافته است، کدخوانی به عنوان یکی از عناصر کلیدی موفقیت در مذاکرات حرفهای محسوب میشود.
📌 برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام، به سایت خانه مذاکره مراجعه کنید و یا با مشاوران و کارشناسان آموزش خانه مذاکره تماس بگیرید.
——————————
🌐www.negohouse.com
☎️021-82809956
🎯 این دوره برای مدیران، مذاکرهکنندگان سازمانی و صاحبان کسب و کار طراحی شده است تا با تسلط بر کدخوانی از رفتارهای کلامی و غیر کلامی افراد، واکنشهای مناسبتری نشان دهند، سوءتفاهمها را کاهش دهند و استراتژیهای مؤثرتری را به کار بگیرند.
📈 در دنیای کسبوکار امروز، که رقابت و پیچیدگیها افزایش یافته است، کدخوانی به عنوان یکی از عناصر کلیدی موفقیت در مذاکرات حرفهای محسوب میشود.
📌 برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام، به سایت خانه مذاکره مراجعه کنید و یا با مشاوران و کارشناسان آموزش خانه مذاکره تماس بگیرید.
——————————
🌐www.negohouse.com
☎️021-82809956
در شرایطی که مدیران پرمشغله نمیتوانند وظایف بیشتری را به دیگران واگذار کنند، سه راهکار عملی وجود دارد تا بدون افزایش منابع، بهرهوری بیشتری کسب کنند:
۱. کار بهاندازهی کافی خوب را بپذیرید
مدیران اغلب دچار کمالگرایی میشوند و انتظار دارند همه کارها در سطح عالی انجام شود. اما این رویکرد، زمان و انرژی زیادی مصرف میکند و سرعت پیشرفت را کاهش میدهد. نویسندگان مقاله توصیه میکنند که مدیران بهجای این رویکرد، کارها را متناسب با هدف انجام دهند؛ یعنی برای هر وظیفه، سطح مناسبی از کیفیت را تعریف کنند و آن را با تیم به اشتراک بگذارند. گاهی صرفنظر از جزئیات غیرضروری میتواند به بهرهوری بیشتر منجر شود. نمونههایی از این رویکرد شامل خلاصهسازی گزارشها، حذف ویرایشهای زیاد، یا ارسال ایمیلهای کوتاه و نکتهای است.
۲. حذف کارهای پنهان و کمارزش
بسیاری از وظایف وقتگیر و کمارزش به بخشی از عادت کاری ما تبدیل شدهاند و شناسایی آنها آسان نیست. پیشنهاد مقاله این است که تیمها طی دو مرحله بازنگری، وظایف قابل حذف یا سادهسازی را شناسایی کنند. مثالهایی از این نوع کارها شامل چکلیستهای غیرضروری، گزارشهای بیاستفاده، فرآیندهای بیشازحد پیچیده و جلسات غیرضروری است. مدیران باید تیم را تشویق کنند تا فرض را بر این بگذارند که حذف وظیفه، قابل بازگشت است؛ یعنی اگر اشتباه کردند، میتوانند آن وظیفه را بازگردانند.
۳. کاهش استراتژیک در دسترس بودن
مدیرانی که همیشه در دسترس هستند، ناخواسته وابستگی تیم به خود را افزایش میدهند. با کاهش زمان حضور در پروژهها و محدود کردن مشارکت به بخشهای کلیدی، میتوان بار کاری را کاهش داد و در عین حال، استقلال و مسئولیتپذیری تیم را افزایش داد. برای مثال، مدیران میتوانند فقط در ابتدای پروژه، جلسات کلیدی، یا در قالب جلسات کوتاه پیگیری، مشارکت داشته باشند. این تغییر نه تنها وقت مدیر را آزاد میکند، بلکه اعتماد به نفس اعضای تیم را هم بالا میبرد.
نتیجهگیری
مدیرانی که به شدت گرفتارند و امکان واگذاری کار ندارند، باید شیوهی انجام کارها را بازنگری کنند. انجام کارها به میزان کافی خوب، حذف کارهای عادتمحور و کماثر، و کاهش در دسترس بودن میتواند باعث آزادسازی زمان، افزایش تمرکز بر اولویتها و بهبود بهرهوری شخصی و تیمی شود. این اقدامات نه تنها بار کاری را کاهش میدهد، بلکه باعث افزایش رضایت و انگیزه کارکنان نیز میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM